فیلم های برترسینماقدیمی

سه گانه دلار یا سه گانه مرد بدون نام; اسپاگتی با طعم تیر و دلار

4
(9)

سه‌ کار نمادین و بینظیر کارگردان ایتالیایی سرجیو لئونه(Sergio Leone) در ژانر وسترن اسپاگتی(Spaghetti Western) با بازی کلینت ایستوود(Clint Eastwood) – که به طور غیررسمی  ” سه گانه دلار یا سه گانه مرد بدون نام ” لقب گرفته اند – به یک قسمت ارزشمند و اساسی در تاریخ فیلم وسترن تبدیل شده اند.

فهرست مطالب

مقدمه

اگرچه فیلم های این سه گانه به عنوان یک سه گانه اکران نشده اند ولی فیلم ها به یکدیگر متصل شده اند و نظم خوبی در زمینه تماشای آنها وجود دارد. این سه گانه متشکل از فیلمهای یک مشت پر دلار (A Fistful of Dollars 1964)   ، برای چند دلار بیشتر(For a Few Dollars More 1965) و خوب ، بد و زشت (The Good, the Bad and the Ugly1966)  می باشد.

این سه گانه به ​​تغییر در رویکرد فیلمسازان و سبک زیبایی شناسی کل ژانر وسترن کمک کرد. تأثیر لئونه همچنان ادامه دارد و اثر آن را در فیلم هایی مثل  The Mandalorian و The Hateful Eight میتوان مشاهده کرد.

Sergio Leone And Clint Eastwood

دلایل جذابیت سه گانه دلار

دلایلی زیادی وجود دارد که میتوان  عاشق فیلمهای این سه گانه شد از جمله 1)  کارگردانی بی نظیر فیلم 2) بینهایت قابل مشاهده بودن  بدون اینکه حس تکرار به بیننده دست دهد  3) این فیلمها از صاحب سبک ترین آثار سینما هستند که تاکنون ساخته شده اند. منظور من این است که هرکدام از مؤلفه های اصلی فیلمبرداری مانند: دوربین ، گفتگو ، بازیگران و موسیقی در این فیلم جایگاهی دارند که برای بیشتر فیلم ها غیرقابل دسترسی می باشد.

کارگردان این سه گانه یعنی سرجیو لئونه، یک نابغه واقعی بود که کارش بر نسلهای فیلمسازان بعد از او تأثیر زیادی گذاشت. چیزی که واقعاً او را بسیار ویژه کرده بود ، توانایی او در گردآوری هنر و ژانرهای سینما  به روشی کاملاً اصیل و جالب بود. سبک او این به اندازه ای شاخص می باشد که وقتی  فیلم های او را تماشا می کنید ، دقیقاً می دانید چه کسی آنها را ساخته است .





Up:Clint Easrwood
Down:Toshiro Mifonne

شروع سه گانه

اولین فیلم ساخته شده این سه گانه ارزشمند  در سال 1964 با نام اصلی di Dollari  Pugno  Per un( یک مشت پر دلار) ساخته شد که اقتباسی غیر رسمی از فیلم Yojimo 1961 ساخته آکیرا کوروساوا بود. در این فیلم ما با یک شخصیت نمادین به نام مرد بدون نام روبرو می شویم. نقش مرد بدون نام توسط کلینت ایستوود بازی شد که عملکرد درخشان وی باعث شد تا این شخصیت به عنوان یکی از جالب ترین شخصیت های تاریخ سینما شناخته شود و شهرتی فراگیر در سطح جهان داشته باشد.

بیشتر بخوانید :

آکیرا کوروساوا ; ژاپنی پر افتخار سینمای جهان

Clint Eastwood"Pancho

شخصیت مرد بدون نام

هم لئونه و هم ایستوود ادعا كرده اند كه خالق واقعی شخصیت مرد بدون نام هستند. مرد بدون نام، ظاهری کمی غیرمعمولی دارد ، یک لباس تنگ می پوشد ، به صورت پراکنده و گاه به گاه صحبت می کند و سیگار می کشد. ایستوود همیشه گفته  است كه بیشتر گفتگوهایی را كه هنگام ورود به ایتالیا به وی تحویل داده شد ، قطع كرده است و لئونه نیز هرگز این موضوع را انكار نكرده است.

پانچو

اما نظرهای های مختلفی در رابطه با پانچو (لباس ایستوود) وجود دارد. ایستوود ادعا کرده است که این ایده او بوده است و وی پانچویش را از یک فروشگاه در هالیوود خریداری کرده است ، اما منابع دیگر ذکر می کنند که این لباس توسط لئونه تهیه شده است و او آن را در اسپانیا خریداری کرده است.

برخی یک راه حل زیبا را پیشنهاد داده بودند که دو پانچو ، یک آمریکایی ، دیگری اسپانیایی وجود داشته باشد. به هر حال ، مرد بدون نام در هر سه فیلم یک لباس می پوشد. رنگ اصلی سبز بود ، اما به گردویی تبدیل شد زیرا در ضمن فیلم ،هرگز قرار نبود این لباس شسته شود.

Clint Eastwood دز سه گانه دلار

شروع همکاری ایستوود و لئونه

 ایستوود اولین انتخاب لئونه نبود ، در واقع او به هیچ وجه انتخاب وی نبود. وقتی نام این شخص(ایستوود) به او پیشنهاد شد ، با اینکه سریال تلویزیونی )Rawhide که ایستوود در آن بازی میکرد) در تلویزیون ایتالیا نشان داده میشد ولی لئونه حتی نام او را نیز نشنیده بود. لئونه یک قسمت از Rawhide ، به نام Incident of Sheep Black  را مشاهده کرد و پس از آن گفت که “این بازیگر می تواند برای او مفید باشد”. او به خصوص روش راه رفتن ایستوود را که مانند راه رفتن افراد خسته بود، دوست داشت.

با این حال ، وقتی او رو در رو ایستوود را ملاقات کرد ، از ظاهر جوانش شگفت زده شد. ایستوود برای این قسمت بیش از حد بی گناه به نظر می رسید ، بنابراین لئونه به او گفت که باید بگذارد ریشش بلند بشود و سیگار بکشد . لئونه همچنین فکر می کرد یک پانچو می تواند قد و لاغر بودن ایستوود را پنهان کند و باعث شود او قوی تر و تهدید آمیز تر به نظر برسد.

به دلایل بودجه ، از اسلحه و لباس چرمی ایستوود که برای Rawhide استفاده شده بود ، در این فیلم نیز استفاده شده است. ایستوود پیش از این هرگز سیگار نكشیده بود و ایده سیگار را دوست ندارد ، و بعداً اعتراف كرد كه آنها این کار را به او تحمیل كردند.





Clint Eastwood

مرد بدون نام با سامورایی فیلم یوجیمبو یعنی سانجورو، چیزهای مشترکی دارد: او یک فرد معمولی است و به طور فوق العاده ای در استفاده از اسلحه خود مهارت دارد. در واقع اندازه یک گردان موثر می باشد.  اما او کم حرف تر است ، و نقشش با شیوه ای خاص تر بازی شد که به سرعت به یک برند تجاری برای ایستوود تبدیل  شد.

به طور کلی ، او بیشتر شبیه قهرمان سنتی وسترن می باشد ، تا اینکه شبیه یک سامورایی باشد. هم شکل ظاهری او و هم ابهام اخلاقی او برای یک قهرمان غربی در آن روزها بسیار غیر معمول بود. مرد بدون نام می تواند شروع کننده نبرد باشد و او هیچ چیز بدی در کشتن افراد (البته افراد بد)  برای تحت تأثیر قرار دادن یک کارفرمای احتمالی نمی بیند. با این حال ، رویارویی او با زن جوانی که مجبور به زنا می شود ، جرقه ای از بشریت را در روح تاریک او مشتعل می کند.

همکاری دوباره ایستوود و لئونه

ایستوود دو بار دیگر نیز  نقش بدون اسم را بازی می کند ، اگرچه دو فیلم دیگر دنباله های رسمی نیستند و شخصیت در این سه فیلم کمی متفاوت است. او در فیلم برای چند دلار بیشتر یک جایزه بگیر است ، در فیلم های خوب ، بد و زشت او آدم مستکبری است که درگیر بدست آوردن یک گنج است.

نکته جالب این است که اگر این سه فیلم به عنوان یک سه گانه واقعی در نظر گرفته شوند ، فیلم نهایی اول می آید: این فیلم در طول جنگ داخلی ساخته شده است ، در حالی که دو فیلم دیگر در ادامه قرار دارند. البته یک تناقض هم وجود دارد : در فیلم خوب ، بد و زشت مرد بدون نام بسیار  ثروتمند می شوند ، بنابراین درک این مسئله دشوار است که چرا او چند سال بعد در فیلم برای یک مشت دلار  چندین بار خطرات مهلکی را تحمل می کن

در زمان اکران این فیلم(یک مشت پر دلار) ، نام لئونه به نام مستعار آمریکایی “باب رابرتسون” تغییر یافت و به آهنگساز فیلم یعنی انیو موریکونه (Ennio Morricone ) لقب “Dan Savio” داده شد. در این فیلم هنرمندانی همچون جیان ماریا وولونتهMaria Volonte) (Gian و بنیتو استفانلیBenito Stefanelli)) ، جانی ولس((Johnny Wels و بنی ریوز( (Benny Reevesحضور داشتند. عنوان اولیه این فیلم The    Magnificent Stranger بود اما بعداً به Fistful of Dollars A تغییر نام یافت.

Clint Eastwood

یک مشت پر از دلار

سکانس ابتدایی  فیلم برگرفته از یک انیمیشن معروف به rotoscoping بود. این انیمیشن توسطLardani Iginio ساخته شده بود. تعداد زیادی پسر کابوی روی اسب وجود دارد و مردان نیز مشغول شلیک  گلوله می باشند .این گلوله ها همگی گلوله های صوتی عجیب و غریبی بودند که همگی توسط موریکونه ساخته شده بودند . این کار در واقع تقلید لئونه از فیلم  محبوب  جیمز باند به نام  Dr. No 1963   بود که  تصاویر متحرک مشابهی داشت . با ساخت این فیلم  لئونه توانست یک قهرمان محبوب قرن 19 را بوجود بیاورد

Marianne Koch

با زوم شدن دوربین به یک تصویر روشن خورشید ، صفحه نمایش به رنگ مشکی متمایل می شود و ما مردی اسرارآمیز  (کلینت ایستوود) را بر روی اسبی ببینیم که در حال ورود به حومه شهر کوچک سن میگل (San Miguel) در مرز مکزیک می باشد .این غریبه (نام واقعی او بعداً مشخص شد که جو است) برای نوشیدن آب در کنار یک چاه متوقف می شود و در آنجا شاهد صحنه ای است که تقریباً مانند یک نمایش در مقابل او اجرا می شود.

پسر جوانی به نام عیسی(Jesus) در تلاش است تا مادر خود ماریسول (Marianne Koch) را که توسط برخی از اراذل و اوباش محلی به اسارت گرفته شده است را ببیند. این پسر بسرعت به سمت خانه ای که مادرش در آن اسیر است می دود  ، اما توسط مردانی که بر سر او فریاد می کشند مورد توجه و تعقیب قرار می گیرد. این مردان با اسلحه های خود به سمت او شلیک می کنند و این باعث می شود که این پسر با گریه کردن به سمت پدرش فرارکند.

Clint Eastwood

غریبه  به آرامی سوار بر اسب شده و راهی شهر می شود. در همین هنگام  مرد مرده ای سوار بر روی اسب که به پشتش چوبی چسبانیده شده از کنار او می گذرد. بر روی چوب بطور احمقانه ای جمله  “آدیوس آمیگو” (Amigo Adios) نوشته شده است.  این تصویر سورئال به ما نشان می دهد که چگونه این فیلم یک ماجراجویی وسترن متفاوت خواهد بود. جو به زودی با خوان دی دیوس (Juan Cortez) که زننده ناقوس دیوانه کلیسا می باشد، روبرو می شود که به او هشدار می دهد که بهتر است وارد شهر نشود وگرنه درگیر مشکلات زیادی خواهد شد.

بلافاصله پس از این گفت و گو ، جو با گروهی از مردان كه برای خانواده باکسترها (The Baxters) كار می كنند، مواجه می شود. باکسترها یكی از این دو خانواده قدرتمند شهر می باشند که با خانواده قدرتمند دیگر دشمنی دارند. آنها بدون این که متوجه باشند او یک تیرانداز ماهر است ، با شلیک به او و اسبش، او را مورد تمسخر قرار می دهند. در یکی از سکانس های فیلم  جو با خونسردی از این مردان می خواهد که از اسب او بخاطر تمسخرش عذرخواهی کنند و هنگامی که آنها با عصبانیت سعی در شلیک به سمت جو دارند او همه را در یک نمایش فوق العاده سریع و ماهرانه می کشد.

Jose Calvo And Clint Eastwood

در قسمت دیگری از فیلم جو با پیرمردی به نام سیلوانیتو (Jose Calvo) که یک کافه دار محلی است روبرو می شود. سیلوانیتو به جو غذا و نوشیدنی رایگان می دهد و به او توضیح می دهد که این شهر به یک قبرستان تبدیل شده است و او باید به سرعت آنجا را ترک کند اما جو اهمیتی نمی دهد.

او به پول احتیاج دارد و می گوید اگر نقشه های خود را درست اجرا کند ، می تواند پول زیادی بدست بیاورد. او از سیلوانیتو می آموزد که دون میگل روخو (Antonio Prieto) مشروبات الکلی می فروشد و باکسترها بازرگانان اسلحه هستند و جان باکستر (Wolfgang Lukshky)  به عنوان کلانتر فعلی کار می کند. این دو خانواده دشمن قسم خورده اند و به دلیل نبرد مداوم خود ، باعث کشته شدن بیشتر مردهای شهر شده اند.

اجساد مردگان که به طور مداوم در حال زیادتر شدن می باشد باعث شده کار تابوت ساز این شهر یعنی پیرپیرو(Josef Egger) پررونق باشد. با دیدن این موضوع ، جو  خود را برای کار به دون میگل روخو و دو برادرش یعنی استبان (Sieghardt Rupp) و رامون دیوانه و حیله گر (Gian Maria Volonten ) معرفی می کند. برنامه جو این است که هر دو خانواده را در مقابل یکدیگر به نفع خود بازی دهد. او اهمیت نمی دهد که چه کسانی کشته می شوند تنها چیز مهم برای او این است که در طول اقامت کوتاه خود در شهر، بتواند چند دلاری را بدست بیاورد.

Left:Lee Van Cliff
Right:Gian Maria Vollonten

یک واقعیت جالب اینجاست که پیش از فیلم لئون حداقل 20 وسترن در ایتالیا ساخته شده بودند ، اما آنها عموما شخصیت ، صلابت یا بی نظیری فیلم های لئونه را نداشتند. بیشتر آنها، نسخه های ایتالیایی فیلم های تازه و کم ارزش هالیوود بودند. این نسخه ها  با بودجه ای کم ساخته می شدند. لئونه یکی از تحسین کنندگان همیشگی وسترن های آمریکایی بود. او همچنین عاشق کارهای نویسنده های ژاپنی مانند کوراساوا بود.

فیلم او از تلفیق این دو سبک فرهنگی بوجود آمد و یک بازآفرینی عالی از این دو سبک بود. او تمام فیلم هایی را که دیده بود و دوست داشت ، به عنوان الهام بخش و  نماد در فیلم های خود مورد استفاده قرار می داد . جو( ایستوود ) بسیار شبیه نسخه ضد قهرمانانه شین(Shane)  ساخته آلن لد (Alan Ladd ) بود ، فیلمی که لئونه طرفدار آن بود.

Lee Van Cleef

برای چند دلار بیشتر

پس از  یک مشت دلار ما در فیلمی دیگ  یعنی برای چند دلار بیشتر(For A Few Dollars More) که یک سال بعد منتشر شد (1965) با شخصیت جدید دنیای لئونه آشنا می شویم ، سرهنگ داگلاس مورتیمر ( Lee Van Cleef) یک قاتل و جایزه بگیر مرموز با لباسی به رنگ سیاه که اصالتاً اهل کارولینا است. آنچه که او متوجه نمی شود این است که طعمه خود را از طریق جنوب غربی دنبال می کند و این باعث می شود که او با مردی به نام مانکو (یا همان جو) با بازی کلینت ایستوود مواجه می شود.

مانکو یک جایزه بگیر است که به دنبال افراد تحت تعقیب می باشد. این افراد هدف مانکو و مورتیمر می باشند. وقتی مانکو وارد شهر ال پاسو(El Paso) می شود ، وی و سرهنگ با چهره ای گرم و در عین حال طنزآمیز در خیابان با هم برخورد می کنند ، و مورتیمر نشان می دهد اگرچه ممکن است  سالها پیرتر از مانکو باشد ، اما سریعتر و ماهرتر از او است. این یکی از بهترین سکانس های فیلم است.

در ادامه فیلم، مورتیمر با بیان اینکه جایزه بزرگی را برای کشتن راهزن بدنام به نام ال ایندیو (Gian Maria Volonte) قرار داده اند، به مانکو پیشنهاد می دهد كه غرور خود را كنار گذاشته و با هم كار كنند تا بتوانند به دنبال ایندیو و گروه او بروند. این جایزه پس از آنکه ایندیو و مردانش به بانک ال پاسو دستبرد زده و یک صندوق پول بزرگ را به سرقت میبرند، بیشتر می شود. مورتیمر و مانکو طرحی برای نفوذ در باند ایندیو میریزند تا بتوانند هم به صندوق پر از پول بانک و هم به جایزه کشتن ایندیو دست بیابند.

Gian Maria Volonte

برای چند دلار  بیشتر ،توانست با ایجاد یک داستان ماجراجویانه و هیجان انگیز از فیلم اول  لئونه بیشتر موفق شد. اضافه شدن لی ون کلیف ، بازیگر آمریکایی و کهنه کار با سابقه زیاد در فیلم های وسترن ، فیلم را بسیار درخشان کرده است. این فیلم همچنین با استفاده از سبک کلاسیک” استاد قدیمی قدیمی و شاگرد جوانش “، احساسی کمی متفاوت ایجاد کرد. ولوونته در نقش ال ایندیو حتی نسبت به نقشش در نقش رامون در فیلم قبلی(یک مشت پر دلار) حتی بیشتر عصبانی بود. او بطور بینظیری نقش شخصیتی که لحاظ روحی و روانی مشکل دارد را به نمایش گذاشت.

در یک صحنه ، مردان ایندیو یک مادر و فرزند را به قتل می رسانند که نشان می داد لئونه در به تصویر کشیدن خشونت چیزهای متفاوتی را مورد استفاده قرار می دهد. اگر بیشتر دقت کنید متوجه خواهید شد که ایندیو بدلیل مشکلات روحی بعد از شرارت های خود ، سیگار ماری جوانا می کشد تا خودش را آرام کند. این اتفاق کاملاً جسورانه ای بود که در زمان ساخته شدن اتفاق افتاد و شخصیت او در واقع اولین شرور در یک فیلم است که از مواد مخدر استفاده می کند.

Sergio Leone(Left) And
 (Ennio Moriconne(Right

موسیقی فیلم که دوباره توسط انیو موریکونه ساخته شد به فیلم دوم روحیه متمایز داد. قبل از شروع فیلمبرداری ، موریکونه موسیقی فیلم را تکمیل کرد. ساین بار موریکون صداهای زنگ چنگال را به همراه ریف دیگری در موضوع سوت اصلی معرفی کرد که یادآور وسترن های غربی اما با طعم پسا مدرن بود. این موسیقی بلافاصله به یکی از بهترین قطعات موسیقی حرفه ای وی تبدیل شد .

بزرگترین سؤال پس از اکران و موفقیت گسترده دو فیلم های اول سه گانه دلار لئونه این بود: آیا او می تواند فیلمی بسازد که از هر دو فیلم پیشی بگیرد و حتی با استفاده از شخصیت های بیشتر از آن دو فیلم ، از آن دو بزرگتر باشد؟ مخاطبان جواب خود را  بسیار خوب دریافت کردند. بود. فیلم بعدی یعنی Il Buono Il Brutto Il Cattivo 1966  (خوب، بود و زشت ) نه تنها از دو فیلم قبلی بهتر نشد، بلکه جزو بهترین فیلم های تاریخ سینما شد.

بترتیب از راست: سرجیو لئونه، لی ون کلیف، الی والاک و کلینت ایستوود در پشت صحنه فیلم خوب، بد و زشت

خوب ، بد و زشت

آخرین فیلم از سه گانه دلار یعنی فیلم خوب، بد و زشت در طول جنگ داخلی آمریکا رخ میدهد. این فیلم بر سه شخصیت قانون شکن متفاوت یعنی خوب/بلوندی (The Good/Blondie) یا همان جو با بازی کلینت ایستوود، بد/آنجل آی (The Bad /Angel Eyes) با بازی ون کلیف و زشت/توکو رامیرز/موش (The Ugly/Tuco Ramirez/The Rat) با بازی الی والاک (Eli Wallach) تمرکز می کند. توکو یک راهزن بدنام در جنوب غربی است که همه درگیری های این فیلم نیز برای دریافت جنگ بزرگی  که از آنجا (جنوب غربی) خارج شده است.

آنجل آی یک قاتل کشنده است که برای کشتن افراد پول می گیرد. هنگامی که او به دیدار آخرین هدف خود یعنی استیونز (Antonio Casas) می رود ،مشغول بازجویی استیونز می شود. در همین هنگام استیونز درباره یک صندوق پر از پول که به سرقت رفته است و شخصی به نام بیل کارسون (Bill Carson) ، كه می داند صندوق کجا پنهان شده است، اطلاعاتی را به آنجل آی می دهد.

الی والاک(راست) و کلینت ایستود(چپ) در خوب ، بد وزشت

در قسمت دیگری از فیلم، توکو که در حال فرار از دست افراد کلانتر می باشد ، بخاطر جایزه ای که برای سرش گذاشته اند ، توسط چند مرد محاصره می شود. در این لحظه او توسط یک غریبه که بلوندی یا جو / مانکو (ایستوود) نامیده میشود،  نجات پیدا می کند. بلوندی به توکو پیشنهاد می دهد که آنها از وضعیت توکو به عنوان یک مرد تحت تعقیب استفاده می کنند تا هر دو پول بدست بیاورند.

نقشه آنها اینست که بلوندی توکو را دستگیر کرده و تحویل کلانتر می دهد. در این هنگام توکو با عصبانیت دروغین خود ناسزا نصیب بلوندی کرده تا نقشه آنها طبیعی جلوه کند. هنگامی که قرار است توکو به دار آویخته شود ، بلوندی به طناب  شلیک می کند و باعث آزاد شدن توکو میشود. پس از آن هر دو آنها سوار می شوند ، پول را تقسیم می کنند و در شهر بعدی این نقشه را دوباره انجام می دهند.

بعد از مدتی کار با هم ، بلوندی تصمیم می گیرد دیگر با توکو همکاری نکند بنابراین ناگهان او را در وسط بیابان رها می کند. توکو پس از پیدا کردن راه و رساندن خود به یک شهر، و بدست آوردن اسلحه تصمیم می گیرد تا از دوستان های قدیمی خود بخواهد تا برای انتقام گرفتن از بلوندی او را همراهی کنند.

لی ون کلیف(راست)، کلینت ایستوود(وسط)، الی والاک(چپ) در فیلم خوب، بد و زشت

پویایی بین سه بازیگر نقش اصلی تنها یکی از دلایلی است که این فیلم را بسیار لذت بخش کرده است. ایستووود یک علامت تجاری “ساکت اما کشنده” را تأسیس کرده بود اما تقریباً در هر صحنه حس و حال طنز آمیز داشت. ون كلیف با نظم خیره كننده و مهارت مرگبار خود ، شرارتى را كه قبلاً در سینمای ندیده بودیم ، برانگیخت.

آخرین شخصیت توکو است که به راحتی جالب ترین و پیچیده ترین عملکرد را در بین هر سه داشت. او ویژگی های شخصیتی گسترده ای دارد ، یک راهزن پست کثیف تا یک وحشی سادیستی ، یک دلقک و شگفت انگیز ترین بعد شخصیتی وی یعنی  یک روح گمشده که آرزوی دوستی دارد. این واقعاً یک کار خارق العاده از بازیگری بود و به فیلم جادوی اضافی می دهد که باعث می شود اثر لئونه یک اثر درخشان و کامل در سینما شود.

ایده‌های فیلم‌نامه، فیلم‌برداری، و موسیقی مورد استفاده در فیلم خوب، بد، زشت بارها در فیلم‌ها یا آلبوم‌های موسیقیِ مختلف مورد استفاده قرار گرفته‌اند. به‌عنوان مثال، ایدهٔ ترکیب قاتل خونسرد، مرد طمّاع، و پلیس خوب در چندین فیلم ازجمله فیلم جایی برای پیرمردها نیست، ساختهی برادران کوئن، مورد استفاده قرار گرفته‌است. ز موسیقی متن فیلم نیز در فیلم‌های بسیاری ازجمله بیل را بکش، ساختهی کوئنتین تارانتینو، استفاده شده‌است. همچنین گروه‌های موسیقی مانند متالیکا از بعضی از تم‌های مشهور این فیلم در کنسرت‌های خود استفاده کرده‌اند.

الی والاک

ترتیب فیلم های سه گانه دلار

هنگامی که فیلم خوب، بد وزشت را تماشا می کنید ، متوجه می شوید که  بلوندی یاجو یا مانکو  در ابتدا به طور مرتب لباس های معمولی خود یعنی پنچو ، کلاه قهوه ای و غیره را به تن ندارد. این موضوع به این دلیل است که این فیلم در واقع آغاز سه گانه است ، در واقع هنگامی که شما  یک مشت پر دلار  و برای چند دلار بیشتر را مشاهده می کنید ، آنها بعد از آنچه تصور می شود قسمت نهایی سه گانه باشد( فیلم خوب، بد و زشت)، اتفاق می افتند!

در حالی که خود لئونه هرگز قصد نداشت که سه فیلمش به صورت یک سه گانه بسته بندی شود ، در فیلم هایی اتفاقاتی رخ می دهد که یک جدول زمانی را تعیین می کنند. ترتیب غیررسمی به این صورت می باشد که خوب، بد ، زشت در خط مقدم است و به عنوان مقدمه فیلم برای چند دلار بیشتر عمل می کند ، و سپس با یک مشت پر دلار به ​​پایان می رسد.

در فیلم برای چند دلار بیشتر سرهنگ داگلاس مورتیمر (Lee Van Cleef) ،که یک جایزه بگیر خطرناک است که با مانکو همکاری می کند تا یک ال ایندیو را پیدا کند ، جانباز جنگ داخلی است. پس این فیلم بعد  از خوب، بد و زشت  قرار می گیرد. البته این تنها دلیل برای این چینش نیست زیرا در قسمتی از آن فیلم می توان روزنامه ای را  مشاهده کرد که حاوی سال 1872 است.

تنها عاملی که می تواند برای چند دلار بیشتر را قبل از یک مشت پر پول قرار دهد این است که مانکو و مورتیمر در صحنه ای که بالاتر توضیح داده شد (هنگام رودرو شدن مورتیمر با مانکو و برخورد گرم و شوخ طبعانه این دو با هم) آنها به کلاه های همدیگر شلیک می کنند. در فیلم مشت پر دلار سوراخ هایی در کلاه مرد بدون نام(جو یا مانکو یا بلوندی) مشاهده می شود. نکته قابل توجه این است که بدون توجه به سهوی یا عمدی بودن کار کارگردان، این سه فیلم هنگام مشاهده به عنوان یک مجموعه ، هیچ خطای بزرگی در پیوستگی ندارند.

جایگاه اجتماعی شخصیت مرد بدون نام

در سال 2008 ، مجله  Empire Magazine مرد بدون نام را به عنوان 43 امین شخصیت برتر سینمایی در همه زمان ها انتخاب کرد( تنها شخصیت وسترن دیگر در این لیست اتان ادواردز(Ethan Edwards) برای فیلم  The Searchers, at N° 97 بود) عملکرد ایستوود برای بسیاری از بازیگران ، چه در درون ژانر وسترن و چه در خارج از آن ، الگو شد و این شخصیت با حضور در رمان های اسپین آف ، کتاب های طنز و تبلیغات ، مرزها را زیر پا گذاشت و  باعث شد از هنرمندان، طراحان گرافیك ، نقاشان ، مجسمه سازان و حتی ترانه سرایان از این ضخصیت الهام بگیرند.

امتیاز فیلم های سه گانه دلار

براساس آخرین رده بندی سایت معتبر IMDB  فیلم های سه گانه دلار یا سه گانه مرد بدون نام توانسته اند نظرات کاربران زیادی را به خود جلب کنند. در رده بندی این سایت  فیلم خوب، بد وزشت با امتیاز 8.8 از 10 در رده 9 ، فیلم برای چند دلار بیشتر با امتیاز 2/8 از 10 در رده 112 و فیلم یک مشت پر دلار با امتیاز 8 از 10  در رده 250 از  250 فیلم برتر تاریخ قرار دارند.

منابع

Furiouscinema ، Spaghetti-Western ، Screenrant ، Bartarinha

این مقاله چقدر مفید بود؟

میزان رضایت خود را با کلیک روی اموجی ها نشان دهید

میانگین آراء 4 از بین 9 نفر

تاکنون کسی رای نداده است! اولین نفر باشید

اگر این پست برای شما مفید بود...

با انتشار مطلب و نیز کلیک بر روی تبلیغات از ما حمایت کنید

از اینکه این پست برای شما مفید نبود عذرخواهی میکنیم!

با کامنت گذاشتن در بهتر شدن این پست به ما کمک کنید.

به ما بگویید چطور این پست را بهتر کنیم؟

امید واحدیان

فارغ التحصیل دانشگاه صنعت نفت . علاقمند به مطالعه و تماشای فیلم .

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا